فناوریهای نوین و تولید صنعتی ساختمان
در حال حاضر با توجه به روند توسعه ساختمان سازی در کشور و نیاز افزایش تقاضا برای ساختمان سازی، لزوم استفاده از فنآوری جدید در صنعت ساختمان، جهت سرعت دهی بیشتر به ساخت وساز احساس میشود. بومی سازی فناوریهای نوین، لازمه پیشرفت صنعت ساختمان است. با توجه به این نکته که به کارگیری فناوریهای نوین در ساختمان سازی میتواند تحول عظیمی در حوزه صنعت ساخت وساز کشور ایجاد کند و امروزه معماری و مهندسی کشور نیازمند یک حرکت اساسی و بزرگ در جهت تحقق اهداف و ضرورتهایی از جمله، تغییر در روشهای متداول و سنتی ساخت، افزایش عمر مفید ساختمانهای کاهش زمان ساخت، بهینه شدن مصرف انرژی در ساختمان، کاهش هزینههای ساخت و برطرف کردن کمبود نیروی انسانی ماهر میباشد. در این حرکت بزرگ، بهرهگیری از فناوریهای نوین و تولید صنعتی ساختمان راه حل اجتناب ناپذیر برای حل مشکل ساختمان و مسکن در کشور خواهد بود.
صنعت ساخت یکی از صنایع مهم ایران به شمار میرود که متأسفانه برخلاف پتانسیل بالایی که برای ایجاد
اشتغال و افزایش تولید ناخالص ملی دارد، نتوانسته است وظایف خود را آنچنان که شایسته است در بخش
ملی، منطقهای و فرا منطقهای به انجام برساند؛ به نحوی که سهم ایران در حال حاضر در صنعت ساخت در
عرصه منطقهای و بین المللی ناچیز است و به هیچ وجه این سهم متناسب با توانمندیها و پتانسیلهای موجود
و شرایط ویژه جغرافیایی نیست. بنابراین ضروری است که ابعاد مختلف صنعت ساخت در ایران شناسایی
شده و عملکرد آن نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
صنعت ساخت یکی از بزرگترین صنایع در دنیا به شمار میرود که نقش عمدهای در توسعه کشورها ایفا
میکند. در واقع تأثیرگذاری این صنعت در کشورها به حدی است که رکود در آن، میتواند رکود در کل
اقتصاد آن کشور و رونق آن زمینهساز رونق در کل اقتصاد آن کشور گردد.
رویکردهای صنعت ساخت و ساز
به دلیل اهمیت صنعت ساختمان در دهه اخیر، بسیاری از کشورها تحقیقات بسیاری را به منظور افزایش سهم کشور خود در حوزه بین المللی انجام دادهاند که گام اولیه در این راستا ترسیم و ارزیابی وضعیت فعلی صنعت
میباشد. برای ترسیم وضعیت و ارزیابی یک صنعت، دو رویکرد وجود دارد:
رویکرد سنتی بخشی
رویکرد خوشه
رویکرد سنتی بخشی ابتدا در سال 1930 در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. در مفهوم سنتی بخشی، یک
صنعت به عنوان تودهای از کسب و کارهای مشابه که بر اساس سیستم دستهبندی صنعت، گروهبندی
شدهاند دیده میشود. با توجه به این که این روش بر پایه محدودیتهایی استوار است، از فهم و درك نحوه
تعامل میان بنگاهها و نحوه برقراری جریان دانش در شبکه تولید ناتوان است.
به منظور غلبه بر نواقص سنتی بخشی، رویکرد خوشهها مطرح شد. مفهوم خوشهها، اولین بار توسط آلفرد
مارشال در کتاب اصول اقتصادی در سال 1890 معرفی گردید و توسط پورتر در سال 1990در کتاب مزایای
رقابتی کشورها به شهرت رسید.
یک خوشه صنعتی مجموعهای از بنگاههای تجاری و غیرتجاری متمرکز در یک مکان جغرافیایی را شامل
میشود که برای تولید یک یا چند محصول نهایی مشابه و مرتبط و کسب صرفههای اقتصادی بیرونی با
یکدیگر ارتباطات عمودی و افقی برقرار نموده و ضمن رقابت با یکدیگر در بسیاری از موارد همکاری جمعی
و اقدامات مشترك دارند. در واقع یک خوشه تمامی ذینفعان در یک صنعت را در بر میگیرد. به منظور
ارزیابی و تحلیل یک صنعت با رویکرد خوشههای صنعتی معمولاً دو گام صورت میپذیرد:
1-شناسایی خوشه، 2-ارزیابی عملکرد خوشه؛ که معمولاً بر اساس ارزیابی رقابت پذیری انجام میپذیرد.
در سال ،1999 استرالیا به منظور ترسیم چشم انداز 20ساله صنعت ساخت این کشور از رویکرد خوشه بهره جست
و با استفاده از آن به ترسیم بخشهای مختلف این صنعت پرداخت. در سال ،2001 فنلاند به ترسیم چشم انداز
10ساله صنعت خود بر مبنای رویکرد خوشهها پرداخت و بر همین اساس، نقشه خوشه ساخت خود را بر اساس
روش تحلیل داده – ستانده ترسیم نمود. نقشه خوشه ساخت کشور سوئیس در سال 2001با استفاده از روش
تحلیل داده – ستانده ترسیم گردید. کشور اسکاتلند در سال 2005 در تدوین برنامه 5ساله صنعت ساخت خود از
این رویکرد بهره گرفت. در سال ، 2007نقشه خوشه ساخت ترکیه ترسیم گردید و با استفاده از مدل الماس پورتر،
رقابت پذیری این خوشه مورد ارزیابی قرار گرفت. در سال ،2009 نقشه خوشه ساخت اندونزی ترسیم گردید و
رقابت پذیری این خوشه با استفاده از مدل پورتر، مورد ارزیابی قرار گرفت.
مقایسه سهم ایران در صنعت ساخت با کشور همسایه، ترکیه به خوبی سهم ناچیز ایران در عرصه بین المللی
را نشان میدهد. ترکیه در سال 2006 در حدود 13میلیارد دلار صادرات در بخش صنعت ساخت داشته است.
این در حالی است که کل صادرات غیرنفتی ایران بدون احتساب میعانات گازی در سال مشابه در حدود 13
میلیارد دلار و حجم کل صادرات خدمات فنی و مهندسی کشور در حدود 2 میلیارد دلار بوده است که مقایسه
این اعداد از یک سو بیانگر پتانسیل بالای صنعت ساخت برای صادرات و از سوی دیگر نشان از فاصله کشور
ما با دیگر رقبا در این حوزه دارد. بنابراین ضروری است که ابعاد مختلف این صنعت مورد ارزیابی قرار گرفته
و راه کارهایی به منظور بهبود وضعیت موجود اندیشیده شود.